اشکال: چرا حاج فردوسی، اصرار بر شکستن آئینها دارد؟! /
طرح اشکال: حاج فردوسی، آئینهای کهن ـ که میراث اجداد و پدرانمان است و برخی از آنها، سابقهی چند هزار ساله دارد ـ را به آشکارا رد کرده و اصحاب منهاج فردوسیان را به زیر پا گذاشتنِ آنها دعوت میکند. قسمت اصلی فرهنگ هر سرزمین، آداب و رسوم آن است و احترام به آداب و رسوم، موجب پیوند نسلهای بعد به نسلهای قبل میگردد. اگر جامعهای به آئینهای کهن برجای مانده از پدران خود، بیتوجهی کند، نسلی بریده از فرهنگ، پرورش خواهد داد. نسل بریده از آداب و رسوم کهن خویش، نسلی بیهویت خواهد بود که در مقابل فرهنگهای بیگانه، دچار خودباختگی خواهد شد.
**********
جواب: برای رسیدن به جواب این اشکال، باید به چند نکته توجه نمود:
تعریف «دین» و «آئین»:
آنچه در هر جامعهای حاکم است و آن را اداره میکند، یا «دین» است و یا «آئین». «دین» آموزههایی است که خدای تعالی توسط پیامبرانش برای هدایت انسانها به کمالات دنیوی و اخروی و جسمی و روحی، فرو فرستاده است. برخی از این آموزهها در کتابهای الهی آمده و برخی دیگر، در سخنان برجای مانده از پیامبران میباشد.
در مقابل «دین»، «آئین» قرار دارد. «آئین» آموزههایی است که انسانها برای گذران امور دنیوی خود، وضع کردهاند. برخی آداب، رسوم، تعارفات و تشریفات هر جامعه، برخاسته از آئین است، یعنی قراردادهایی است که بین انسانها نهاده شده و توسط نسلهای بعد، پاسداشته میشود.
«دین» و «آئین» در تقابل با یکدیگر است:
آنچه در میان متدینین سهلانگار نسبت به دین رایج است، این است که میتوان بین دین و آئین، جمع کرد. یعنی هم آداب و رسوم دینی را بجا آورد و هم آداب و رسوم آئینی را مراعات نمود. ولی از برخی روایات، چنین بر میآید که بین دین و آئین، آشتیای بر قرار نیست و هر چه انسانها به سوی آئین بروند، از دین دور میشوند و هر چه آموزههای دین را مراعات کنند، از مراعات آموزههای آئین، باز خواهند ماند. امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «إِنَّ النَّاسَ أَخَذُوا عَنِ النَّاسِ وَ إِنَّکمْ أَخَذْتُمْ عَنْ رَسُولِ اللهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) وَ عَلِی (علیهالسلام) وَ لَا سَوَاءً» (محاسن، محدث برقی، جلد ۱، صفحهی ۲۰۱، باب الهدایه من الله عز و جل) ترجمه: همانا مردم [آداب و احکامشان را] از مردم گرفتهاند ولی شما از پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و علی (علیهالسلام) گرفتهاید و [حال این دو گروه] یکسان نیست.
**********
عمل به آئین، پاداش اخروی ندارد:
نکتهی دردناک این است که مراعات آداب و رسوم کهن، هیچ پاداش اخرویای ندارد. زیرا پاداش، بر انجام دستوراتی است که خدای تعالی برای هدایت و سعادت بشر نازل کرده است، پس آنچه انسانها با مصلحتاندیشی خود و صلاحدید یکدیگر ساختهاند، فقط جنبهی دنیوی داشته و پاداش اخروی نخواهد داشت. بنا بر این، اگر کسی خود را مقید کند که تمام آداب و رسوم پدرانش را انجام دهد، زحمت فراوانی بر خود نهاده و احتمالاً به پارهای از آنچه میخواهد، برسد، ولی پاداش و بهرهای برای آخرتش نخواهد داشت.
قرآن کریم میفرماید: «مَن کانَ یُرِیدُ الْحَیَاهَ الدُّنْیَا وَ زِینَتَهَا نُوَفِّ إِلَیهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِیهَا وَ هُمْ فِیهَا لاَ یُبْخَسُونَ * أُوْلَئِک الَّذِینَ لَیسَ لَهُمْ فِی الآخِرَهِ إِلاَّ النَّارُ وَ حَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِیهَا وَ بَاطِلٌ مَّا کانُواْ یَعْمَلُونَ» (سورهی هود، آیات ۱۵ و ۱۶) ترجمه: کسانى که زندگى دنیا و زیور آن را بخواهند [جزاى] کارهایشان را در آنجا به طور کامل به آنان مىدهیم و به آنان در آنجا کم داده نخواهد شد. اینان کسانى هستند که در آخرت جز آتش برایشان نخواهد بود و آنچه در آنجا کردهاند به هدر رفته و آنچه انجام مىدادهاند باطل گردیده است.
البته در آیهی دیگر، دستیابی به هر گونه خواهش دنیوی را به ارادهی الهی وابسته میسازد. یعنی اینطور نیست که مراعات هر آداب و تشریفاتی، حتماً به شادکامی و خوشی منجر گردد؛ میفرماید: «مَن کانَ یُرِیدُ الْعَاجِلَهَ عَجَّلْنَا لَهُ فِیهَا مَا نَشَاء لِمَن نُّرِیدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاهَا مَذْمُومًا مَدْحُوراً» (سورهی اسراء، آیهی ۱۸) ترجمه: هر کس خواهان [دنیاى] زودگذر است، به زودی به او میدهیم [البته] آنچه بخواهیم [و] برای آن کس که بخواهیم، آنگاه جهنم را که در آن خوار و رانده داخل خواهد شد براى او مقرر مىداریم.
**********
عمل به آئین، سرزنش شده است:
این که مسلمانان، به جای عمل کردن به دستورات دینی، آنچه از پدرانشان به آنان رسیده را مراعات نمایند، مورد مذمت قرار گرفته است. قرآن کریم میفرماید: «وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْاْ إِلَى مَا أَنزَلَ اللّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ قَالُواْ حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَیهِ آبَاءنَا أَ وَ لَوْ کانَ آبَاؤُهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ شَیئًا وَ لاَ یَهْتَدُونَ» (سورهی مائده، آیهی ۱۰۴) ترجمه: و چون به آنان گفته شود به سوى آنچه خدا نازل کرده و به سوى پیامبر[ش] بیایید مىگویند آنچه پدران خود را بر آن یافتهایم ما را بس است! آیا هر چند پدرانشان چیزى نمىدانسته و هدایت نیافته بودند؟!
**********
«دین»، یکسان ولی «آئین»، متفاوت است:
یکی از نکات مهم در تقابل دین با آئین، این است که دین، در هر شهر و سرزمینی، با شهر و سرزمین دیگر، یکی است و اختلافی ندارد، بر عکس «آئین» که از شهری تا شهر دیگر، تفاوت میکند و سرزمین تا سرزمین، دگرگون میشود. ازدواج دینی در تمام نقاط مسلماننشین، به یک صورت انجام میگیرد ولی ازدواج آئینی، یعنی آن قسمتهایی که مربوط به آداب و رسوم و تشریفات است، در هر قبیله، شهر و منطقهای با قبیله، شهر و منطقهی دیگر، تفاوتهای بسیاری دارد. گاهی تازه واردها به یک منطقه، یا جوانان کماطلاع از آداب و رسوم شهر و دیار خودشان، باید در تک تک مسائل ازدواج آئینی، از آگاهان محلی، پرس و جو کنند.
**********
ضرورت جداسازی مرزهای دین از آئین:
برخی آداب، کاملاً دینی است و هیچگونه آئینی در آن دخالت نکرده است، مانند نماز جماعت، که آدابی برای بجا آوردن نماز است ولی تمام آن، از ناحیهی شرع انور رسیده و دخالتی از آئین کهن در آن نشده است.
برخی آداب، کاملاً آئینی است و هیچگونه دخالت دین در آن نیست. مثل چهارشنبه سوری و پریدن از روی آتش. این مراسم، در هیچ حالت و صورتش مورد تأیید شرع مقدس نیست.
ولی گاهی دین و آئین، چنان در هم تنیده میشود که حتی بر خبرهی دینی، در نگاه اول، معلوم نمیگردد. لذا اظهارات برخی علما در تأیید پارهای از آداب و رسوم، از همین نگاه سطحی آنان به موضوع، سرچشمه میگیرد و باید برای تفکیک دقیق مرزهای دین از آئین، مطالعات گستردهای انجام دهند. البته ما با تکیه بر قواعد نظری و قوانین عملی منهاج فردوسیان، به عنوان دین ناب و اسلام خالص و تشیع سره، راهمان روشن و کارمان آسان است و تفکیک این دو محدوده، برایمان بسیار راحت میباشد.
**********
موضوعاتی که در بارهی آنها، دین و آئین، با هم مخلوط شده و نیاز به جداسازی دارد، به قرار زیر است:
موضوع اول، ازدواج:
دین میگوید: آنچه برای فراهم آمدن ازدواج، لازم است، به قرار زیر است:
۱. تعیین دختر (ازدواج پسر با دختر نامشخص، باطل است)؛
۲. اجازهی پدر یا جد پدری (برای دوشیزگان)؛
۳. تعیین مهریه (البته اگر تعیین نشود، مهر المثل، ثابت میشود)؛
۴. خواندن صیغهی عقد به عربی صحیح؛
۵. اطعام در وقت ازدواج (گویا مستحب است که چند نفری را در وقت ازدواج، غذایی بدهند)
آئین میگوید: آنچه برای فراهم آمدن ازدواج، لازم است، به قرار زیر است:
۱. مراسم بلهبرون یا خواستگاری (در این مراسم، فامیل دختر و پسر، با یکدیگر مینشینند تا با هم آشنا شوند)
۲. مراسم عقد (در این مراسم، عروس را آرایش کرده و جمعی از خویشان عروس و داماد، در هنگام خواندن صیغهی عقد، حضور مییابند. گاهی آرایش خانمهای حاضر، بیشتر از آرایش عروس میشود! در این مراسم، سفرهای تزئینشده میگسترانند و بالای سر عروس، پارچهی سفیدی میگیرند و قند میسابند. پس از عقد، داماد، بر سر عروس، پول و شیرینی (شادباش/شاباش) میریزد و حاضرین بر میگیرند. رقص زنان برای زنان، رقص مردان برای مردان، رقص زنان و مردان به صورت مختلط، کف زدن، پخش موسیقی یا اجرای موسیقی به صورت زنده و در برخی نقاط، نوشیدن شراب، از دیگر آداب آئینی این مراسم است)
۳. کادو (کادو دادن داماد به عروس، عروس به داماد، داماد به بستگان نزدیک عروس، عروس به بستگان نزدیک داماد و حاضرین به عروس، از لوازم و آداب مراسم ازدواج آئینی است. همچنین در دوران عقد، به مناسبتهایی مانند شب یلدا، نوروز، سالروز تولد عروس و سالروز ازدواجشان، داماد باید به عروس، کادو بدهد و عروس نیز در سالروز تولد داماد، به او کادو میدهد. معمولاً دادن کادو، خصوصاً از سوی حاضرین به عروس، از صمیم قلب و برآمده از محبت نیست و فقط برای پاسداشت آئین کهن کادو دادن صورت میگیرد. در زمانهی کنونی، تهیهی کادوهای گرانقیمت، با دلخوری و فشار مالی و عصبی همراه است)
۴. حنابندان (این رسم، از شهرهای پرجمعیت برافتاده ولی در برخی مناطق روستایی، همچنان مراعات میشود. در این مراسم، مقداری حنا در بین زنان فامیل عروس و داماد توزیع میشود و طی برگزاری جشنهایی، دستها و پاهایشان را حنا میگذارند)
۵. طلا (از ضروریات ازدواج آئینی، طلاست. فلزی زردرنگ و گرانقیمت که باید سرویس کاملی از آن، از سوی داماد برای عروس تهیه شود و عروس نیز ـ بدون در نظر گرفتن حرمت شرعی ـ حلقهای برای داماد تهیه میکند. در ازدواج آئینی، نمیتوان فلز دیگری مانند نقره را جایگزین طلا نمود)
۶. جهیزیه (تهیهی لوازم زندگی برای عروس، که معمولاً بر عهدهی پدر عروس است. در این مراسم، باید خانوادهی عروس، آنچه برای سالها زندگی مشترک لازم است، تهیه کرده و همراه عروس، به خانهی داماد بفرستند. سرویسهایی مانند سرویس چوب، سرویس خواب، سرویس مبل و سرویس آشپزخانه، که دهان پدر عروس را سرویس میکند، یعنی او را تا مدتها، بدهکار مینماید)
**********
موضوع دوم، مرگ:
دین میگوید: آنچه از آداب که باید در مراسم مردن یک مسلمان مراعات شود، به قرار زیر است:
۱. غسل (بدن مرده را باید سه بار، غسل دهند)
۲. تشییع (مؤمنین، بدن را تا محل دفن، همراهی کنند)
۳. تسلیت (به صاحبان مصیبت، برای این که از بار غمشان کاسته شود، دلداری بدهند)
۳. دفن (بدن مرده را در زمین، دفن کنند)
آئین میگوید: آنچه از آداب که باید در مراسم مردن یک فرد مراعات شود، به قرار زیر است:
۱. تسلیت دادن (نباید بر تسلیت حضوری، اکتفا کرد بلکه باید با نوشتن پلاکارد یا انتشار آگهی در روزنامه، به بازماندگان، تسلیت گفت. هر مقدار که پارچهی تسلیت، بزرگتر باشد یا آگهی ترحیم در روزنامهی پرتیراژتری چاپ شود، اثر بهتری بر روحیهی بازماندگان خواهد داشت)
۲. دستهگل بردن (باید در مراسم دفن، دستهگل به قبرستان یا خانهی صاحبان عزا برد. این دستهگل، هر چه بزرگتر باشد، بیشتر میتواند موجب تسلای خاطر بازماندگان باشد!)
۳. برگزاری مراسم ختم (پس از دفن، باید در محلی مذهبی مانند مسجد یا هیأت و گاهی در خانهی متوفی، مراسمی برگزار شود که همراه با صرف چای، شیرینی، میوه و گاهی ناهار یا شام باشد. در این مراسم، قرآن نیز تلاوت شود و فضایل و مناقب مُرده، یادآوری گردد)
۴. برگزاری مراسم سوم (در روز سوم مردن، مراسمی مشابه با مراسم ختم در روز اول دفن، برگزار شود. این مراسم نیز همراه با صرف چای، شیرینی، میوه و گاهی ناهار یا شام باشد)
۵. برگزاری مراسم هفتم (در روز هفتم مردن، مراسمی مشابه با مراسم ختم در روز اول دفن، برگزار شود. این مراسم نیز همراه با صرف چای، شیرینی، میوه و گاهی ناهار یا شام باشد)
۶. برگزاری مراسم چهلم (در روز چهلم مردن، مراسمی مشابه با مراسم ختم در روز اول دفن، برگزار شود. این مراسم نیز همراه با صرف چای، شیرینی، میوه و گاهی ناهار یا شام باشد)
۷. برگزاری مراسم سالگرد (یک سال بعد از مردن، مراسمی مشابه با مراسم ختم در روز اول دفن، برگزار شود. این مراسم نیز همراه با صرف چای، شیرینی، میوه و گاهی ناهار یا شام باشد)
۸. بلند گذاشتن مو (نزدیکان مرده نباید تا مدتی ـ شاید تا چهلم و شاید تا سالگرد! ـ موی سر یا ریش خود را کوتاه کنند. زنان نیز نباید به اصلاح مو و صورت خود اقدام نمایند. این کار، نوعی احترام به مرده تلقی میشود)
**********
موضوع سوم، عزاداری:
دین میگوید: برای عزاداری در سالگرد شهادت ائمهی اطهار (علیهمالسلام)، خوب است:
۱. برپایی مجلس (به بهانهی عزاداری، مجلسی برای بیان فضایل و مناقب آن معصوم برپا شود و با بیان اعتقادات درست و احکام نورانی اسلام، موجبات احیای امر اهل بیت (علیهمالسلام) فراهم گردد.
۲. مرثیهخوانی (شایسته است در مجالسی که به مناسبت عزاداری بر اهل بیت (علیهمالسلام) برگزار میشود، ذکر مصائب آن بزرگواران شود تا حاضرین، گریه کنند)
آئین میگوید: برای عزاداری در سالگرد شهادت ائمهی اطهار (علیهمالسلام)، خوب است:
۱. سینهزنی (در این مراسم، یک یا چند نفر، اشعاری با مضامین مذهبی را با آهنگ خاص میخوانند و حاضران در جلسه، بر طبق همان آهنگ، با دست به سینه میزنند.
۲. زنجیرزنی (در مراسم زنجیرزنی، یک یا چند نفر، اشعاری را با موسیقی مخصوص، میخوانند و حاضران که زنجیرهایی آهنین و دستهشده دارند، آن زنجیرها را به نظم خاصی، به سر، پشت یا کمر خود میزنند.
۳. شمعگردانی (در این مراسم، تعداد زیادی شمع فراهم آمده و به دست عزاداران داده میشود. این مراسم در شب انجام میگیرد)
۴. شام غریبان (در شب یازدهم محرم، در هر جایی که بتوانند، حتی کوچه و خیابان یا داخل مسجد و هیأتها، اقدام به روشن کردن شمع میکنند)
۵. گِلمالی (در برخی نقاط، در روز عاشورا، حوضچههایی از گِل رقیق ایجاد میکنند و عزاداران، خود را در آن میغلطانند و این گِلاندود کردن را عزاداری میشمارند)
۶. پیادهروی بر خار (در این مراسم آئینی، عزاداران با پای برهنه، بر روی زمینی که از خار، پوشانده شده، قدم میزنند)
۷. قمهزنی (در این مراسم آئینی، مردان در روز عاشورا، سرشان را میتراشند و روپوش سفید میپوشند، سپس خنجرهای بلندی که به آن «قمه» یا «دشنه» گفته میشود بر میدارند و جلو سر خود را خراش میدهند تا خون از آن جاری گردد)
۸. نخل برداری (در روز عاشورا، تابوتی مثالی و بزرگ برای حضرت سید الشهداء (علیهالسلام) میسازند و آن را میآرایند که به آن «نخل» گفته میشود)
۹. عبور از آتش (در برخی مناطق، مانند هند و پاکستان، برای عزاداری، محلی را از زغالِ روشن، میپوشانند و عزاداران، با پای برهنه، از روی آتش عبور میکنند)
۱۰. طبلزدن (از لوازم سینهزنی و زنجیرزنیهای بزرگ، طبل است که برای هماهنگ کردن ریتم موجود در شعر با ضربات دست یا زنجیر میباشد)
۱۱. سنجزدن (دو ورقهی فلزی است که بر اثر کوبیده شدن بر یکدیگر، تولید صدا میکند، این ساز ضربی، همراه با طبل، در عزاداریها استفاده میشود و با توجه به این که صدایش زیر است، برای رقیقکردن صدای طبل که بَم است، کاربرد دارد)
۱۲. نینوازی (با توجه به حزنآفرینی صدای نی، در برخی مناطق، در عزاداریهایشان از نینوازی استفاده میشود)
۱۳. شبیهخوانی (تآتری مذهبی با موضوع حوادث کربلاست. در این نوع تآتر، از آلات موسیقی مانند طبل، سنج و نی، به وفور استفاده میشود و بیشتر گفتگوها با شعر انجام میگیرد)
۱۴. سیاهپوشی (در مراسم عزا، چه برای مردگان خودشان و چه برای ائمهی اطهار (علیهمالسلام) لباس مشکی میپوشند، پارچهی مشکی به گردن میاندازند، در و دیوار مساجد و هیأتها را با پارچههای سیاه میپوشانند و پرچمهای سیاه، از بالای خانهها آویزان مینمایند)
**********
موضوع چهارم، نوروز:
دین میگوید: فقط در روز اول فروردین، خوب است:
۱. روزه گرفتن؛
۲. پوشیدن پاکیزهترین لباسها؛
۳. عطر زدن؛
۴. غسل کردن.
آئین میگوید: در روز اول فروردین و چند روز قبل و بعدش، خوب است:
۱. خانهتکانی (فرشها، پتوها و لوازم قابل شستشوی خانه را بشویند و گردگیری کنند)
۲. سفرهی هفت سین (سفرهای بگسترانند که تزئینشده با هفت چیز باشد که با حرف «سین» شروع میشوند و عبارتند از: سیر، سرکه، سکه، سبزه، سمنو، سماق و سنجد)
۳. تحویل سال (در لحظهای که خورشید وارد برج حمل میشود، همه بر کنار سفرهی هفت سین بنشینند و دعا بخوانند و سالی نیک را آرزو کنند و بعد از ورود خورشید در برج جدید و تحویل سال، با یکدیگر روبوسی کنند و عید را به هم تبریک گویند)
۳. فال حافظ (باید در سفرهی هفت سین، دیوان حافظ بگذارند و در لحظات تحویل سال، برای تک تک افراد فال بگیرند یا یک فال برای تمام اعضای خانواده بگیرند)
۴. عیدی (مبلغی پول است که بزرگترها باید به کوچکترها بدهند)
۵. سیزده به در (در روز سیزدهم فروردین از منزل خود بیرون روند تا نحسی آن روز را با خود بیرون ببرند و در صحرا و طبیعت رها کنند!)
**********
نتیجهگیری و جواب:
از مباحث بالا معلوم شد که آداب و رسومی که از ناحیهی شرع مقدس برای هدایت و سعادت انسان نیامده بلکه توسط خود انسانها تراشیده شده است، همانند بتهایی هستند که بتپرستان با دست خود میتراشیدند و در پای آن قربانی میکردند و قربانی میشدند. مراعات این آداب و رسوم، با توجه به این که هیچ پاداش اخروی ندارد و ذرّهای موجب نزدیک شدن به درجات عالیهی بهشت و قرب و رضوان الهی نمیگردد، جز خسران نیست و جز ندامت، ثمرهای ندارد. و عبور کردن از آن، خواستهی دین حنیف و استادان معظم منهاج فردوسیان (علیهمالسلام) است. پس این، خواستهی من نیست تا بتوان بر من اشکال نمود، بلکه این اسلام عزیز است که خواهان شکستن آئینهای کهن میباشد و اگر اشکالی وارد باشد، باید بر دین حنیف اسلام، وارد دانست.